دلتنگی

ساخت وبلاگ

من یه مشکل بزرگی دارم.. دلم تنگ میشه! خیلی زیاد! 

من خیلی سخت آدمارو به زندگیم راه میدم حالا به هر نسبتی که باشه چه رابطه چه دوست و وقتی که یه اتفاقی می افته که باید اونارو از زندگیم محو کنم یا کمرنگ کنم خیلی سختمه 

چون اگه به مرحله ای رسیده باشن که برام مهم باشن and I open up to them it mean so much to me and it means I give them a piece of my heart and no matter what happens I will always Love them and I'll be there for them and they matter to me.. 

و من دلتنگشون میشم خیلی خیلی زیاد 

و الان دو نفر هستن که با تک تک سلولای بدنم دل تنگشونم

دوتاشون دوستام بودن 

یکیشون بیشتر از دوست شد برام.. حس پیدا کردیم 

دعوا شد 

قهر شد 

بلاک و .. 

الان خیلی گذشته ولی دلتنگم و همش بهش فکر می کنم.. 

اون حسایی و در من بیدار کرد که نمی دونستم تو من هست 

و خودم بودم باش 

و دوسش داشتم 

.. 

اون یکی دوستم بود 

و هنوز هست و دوسش دارم 

ولی از دستش ناراحت شدم 

رو مخم رفت 

از صمیمی ترین دوستام بود 

برای من هنوزم هست 

و می دونم اونم همینه حسش 

it just takes a call from me 

ولی من مغرور تر از این حرفام 

and it wasn't the first time he fucks up

و می دونست این کارش رو مخم میره 

but he is who he is 

but right now I miss him 

this summer 

when I was with him 

I had the time of my life 

But now 

we don't talk

and I fuckiing miss him 

نمی دونم چرا it's always so fucking hard for me to move on 

cause when I love someone 

I really do..

دلنوشت...
ما را در سایت دلنوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : avina7o بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:58